Peter Hemmelskamp

۱۹۹۳
آبرنگ، مداد، رنگ روغن، ۱۰۰cm x ۷۰cm

زمانی که من به نقاشی ها نگاه کردم، تصور کردم که د ر غاری دراز کشیده ام و از پایین به سمت بالا به آسمان نگاه میکنم. مقداری به بیرون از غار نگاه کردم و یک درخت در مقابل خود دیدم. فضا روز را در درون خود نهفته هست و همچنین شب را، ماه را در سمت چپ و خورشید را در سمت راست به تصویر میکشد. برای من این بخش بیانگر زن و مرد هست. و بعد پرنده. پرنده که برای من فکر وجود یک درخت را به همراه دارد. او به درخت فکر میکند.

در آسمان، من زیورهایی میبینم که نمیتمانم آنها را تخصیص کنم. هنگامی که من تصور میکنم که در این غار عمیق دراز کشیده ام، من زیورهای هندی را در لبه های پرسپکتیو خود میبینم. یک اژدها که در حال پرواز در این آسمان است، یک درنا در سمت راست و دوباره خورشید و ماه، احتمالا مثل یین و یانگ (Yin and Yang). ولی آنها هنوز یکدیگر را نیافته اند. چیزی که من متوجه نمیشوم، چه رابطه ای مابین این زیورها وجود دارد؟ و البته بعد از آن از خود میپرسم: تو از کجا شروع به نقاشی کشیدن کردی، کجا نقطه میانه توست؟

این شروع یک متن مصاحبه مابین کارلین بهرنز(Karin Behrens) و پیتر هملزکمپ (Peter Hemmelskamp) است. کارلین مشتاقانه متن کامل این مصاحبه را برای ما در یک فایل پی دی اف گردهم آورده است. برای خواندن این گفتمان جذاب روی لینک متن مصاحبه کلیک کنید، لازم به ذکر است که این متن فقط به زبان آلمانی موجود میباشد.